و از فضایل، مناقب و مقامات عالیه او ستایش‌های فراوانی شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وی را ستوده‌اند

امام حسین(ع) نیز در ستایش از بانوی دو عالم  حضرت فاطمه الزهرا (س) بیانات گهرباری دارد. در زندگی حضرت سیدالشهدا، حسین بن علی علیه السلام به نکاتی بر می‌خوریم که حاکی از کمال عظمت حضرت زهرا از دیدگاه آن حضرت است.

او در موارد مختلف، از مادر سخن می‌گفت و یاد وی را زنده نگاه می‌داشت و از الهاماتی که از مادر گرانقدر خود گرفته بود یاد می‌کرد. حال به نمونه‌ای از توصیفات امام حسین علیه‌السلام از مادرش اشاره می‌کنیم:

1- شیخ مفید رضوان الله نقل کرده که حسن فرزند امام حسن مجتبی علیه‌السلام به خواستگاری دختر امام حسین عموی گرامی خود رفت و از آن حضرت خواست که یکی از دو دختر خود را به او تزویج فرماید، امام حسین فرمود: فرزندم! هر کدام را که بیشتر دوست داری؟

او در برابر امام حسین ساکت ماند و شرم و حیا مانع شد که از انتخاب خود سخن بگوید. 
امام حسین علیه السلام فرمود: اکنون که تو سکوت کرده و جوابی نمی‌دهی پس من دخترم فاطمه را برای تو اختیار کردم و او شباهتش به مادرم فاطمه، دختر پیامبر خدا بیشتر است.

این جمله زیبا و جذاب، حاکی از موقعیت والای حضرت زهرا از دیدگاه امام حسین علیه السلام است به طوری که شباهت داشتن فرزندانش به فاطمه، برایش اهمیت داشته و آن یکی که به حضرت زهرا بیشتر شبیه بوده در نظرش از ویژگی خاص و امتیاز مخصوص برخوردار بوده است. چنان که نام فاطمه را برای دختر خود انتخاب فرموده است تا هر لحظه و هر ساعت ذکر فاطمه بر لب داشته باشد و این نام مقدس از زبانش نیفتد.

منبع:http://www.nenavai.parsiblog.com/


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 16 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 19:10 | نویسنده : فاطمه *** |

نام مبارک امام حسین علیه السلام با محرّم پیوند خورده و جان فشانی او و 72 یار باوفایش، به محرم، روح و حیات دمیده است و این ماه برای شیعیان و عاشقان سید و سالار شهیدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است.

کربلا، نامی است که از گذشته های دور به یادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام در مسیر هجرتش از سرزمین «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمین پُر برکت کربلا رسید و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1

واژه کربلادرباره این واژه سخنان و گفته های فراوانی وجود دارد؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است. این واژه ترکیب شده از «کار» به معنای نجات و «بلاه» به معنای حیات و اَمان؛ یعنی: یافتن حیات. این مفهوم2 هماهنگ با روایتی است که می گوید: کربلا، بقعه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد.3

کربلا به زبان آرامی به معنای «سرزمین خدا» است.4 در قرآن کریم خداوند نجات حضرت موسی علیه السلام، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلمهای او در حقّ ایشان، با تعبیر «کَرْب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند: وَ نَجَّیناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ صافات/115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.5

اوصاف امام حسین علیه السلامقرآن کریم، انبیای الهی را هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ایتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ أنبیاء/73؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِایاتِنا یوقِنُونَ سجده/24.

امام حسین علیه السلام مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است. از این رو، پیامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «إنّ الحسین مِصباحُ الهدی و سَفینَةُ النّجاةِ»6.

1. امر به معروف: قرآن می فرماید: شما بهترین امّت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید: کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ آل عمران/110.

حضرت سیدالشهدا نیز در هدف از قیام خود می فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم؛ « إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ فی أُمَّةِ جَدی محمد أُرید أن آمُر بالمَعروف وَ انهی عَنِ المُنکر».7

منبع:http://www.nenavai.parsiblog.com/


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 16 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 19:4 | نویسنده : فاطمه *** |

ya hossien


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 14 خرداد 1394برچسب:, | 16:46 | نویسنده : فاطمه *** |

از دل برآمده

قلم چه اعجاز بزرگی ایست.وقتی که سر بر آستان این سپید می نهد جمله ها و سطر ها راخودبه خود از آسمان ابری دلم بر دل این کرانه سپید می باراند گویی این دو عنصر مقدس بهانه ای اند برای آنکه از تو و برای تو بنویسم.

قلم قاصر است و ذهن و زبان من از آن قاصر تر ! پس ببخش اگر نافهمانه و نا آگاهانه درباره ات می نویسم چرا که دلنوشته را نیازی به معلومات و اطلاعات نیست دلنوشته حرف دل است ،حرفی که بی مهابا و جسورانه از ژرفای دل بر زبان و قلم جاری میشود.

ای خون خدا از کجا و از کدام سطر باید تو را سرود؛ بگذار انتخاب انتخاب دل باشد و از دلدادگی ات به عشق الهی سخن بگویم که چه بی پروا در برابر معشوق از همه چیز خود گذشتی.

عاشقان،حقیقت عشق را از تو آموختند و پاکبازان،رسم پاکبازی را از تو مشق کردند. بعد از تو بود که ، خون بر شمشیر پیروز است، معنا گرفت ، بعد از تو بود که دل ها جلا گرفت و بعد از تو بود که گونه های رنگ پریده اسلام با سرخاب زندگی صفا گرفت.

آری تو را ابا عبد الله می نامند یعنی : پدر بندگان خدا ؛ چرا که پدری کردی در حق بشریّت در حق مردانگی در حق آزادگی ؛ تو را باید پدر تمام وجدانهای بیدار نامید.

کاش در رکابت بودم و مشق دلباختگی و شهادت را از تو می آموختم چرا که تو بودی که به دلدادگی و شهادت معنا بخشیدی، شهادت با خون تو جان گرفت و در کنار تو حقیقت پیدا کرد. کاش در رکابت بو دم ؛ کاش در عصر تو بودم و یاری ات می کردم.

اما نه ، می ترسم دعایم مستجاب گردد و چشم باز کنم و خود را در میان کوفیان عهد شکن ببینم !

یا ثارالله نکند در قلب پر ازگناهم نفاق و دوروییی هم ریشه دوانده باشد؟! بر سرو سینه ام میزنم،برایت اشک شور می ریزم تا ریشه ی این درخت نفاق و دنیاطلبی را،اگر هست، بخشکاند. یا حسین تو کوفیان و کوفی  صفتان را لعن کردی پس دستم را بگیر و مگذار این خصلت پست و لعیم در من ریشه دار شود .

در تاسوعا و عاشورا مراسم سوگت را با شکوه و با عظمت برپا می کنیم . احسان آب و نانی را می دهیم که از لبان لایق تو دریغ کردند،اما من گویی بغض رسوب کرده ای در گلویم مانع از خوردن و آشامیدنم می شود ، چگونه بنوشم وقتی لبان سالارم چاک چاک و ترک خورده است چگونه  شروع به خوردن کنم وقتی یتیم بچه های حسین از غم بی پدر ی،خوردن یادشان رفته ؟؟؟

ای خون خدا، پدرت علی را در گوشه ی محراب غرق به خون کردند و برادر غریبت حسن را جگر سوز سَمّ تنهایی ؛ تو اما فریاد در گلو گیر کرده دو امام بودی که به جرم بلندی فریاد و حق خواهی ، قطعه قطعه ات کردند.

جاه طلبی و دنیا طلبی آدم را به کجا که نمیرساند ، و تو دانستن این را خون بهای خود کردی !

آه حسین جان، کار زینبت بعد از تو از آه و فغان هم گذشته  کاش می دیدیش که چه قدر علی وارانه سخن می گوید و فاطمی مابانه رفتار می کند. کاش زینبت را می دیدی که چقدر شبیه خودت شده !

بعد از آن که زینب پیکر طاهرت را در نینوا رها کرد؛ دیگر زینب همیشگی نبود  زینب شده بود بغض فروخورده ا ی که  گاه با فریاد کردن اشکش را جاری می ساخت و گاه با خطابه های آتشینی که از دل آتش گرفته اش جاری می شد.  غم تو دست هایش را می لرزاند قلبش را آتش می زد اما بر استقامت پاهایش و بر صلابت گفتارش می افزود تا باز گو کند که این کفتار صفتان لعین چه بر سر  خاندان رسول خوبی ها آوردند ، چه بر سر عزیز دل پیامبر آوردند ؛ تا بگوید در کربلا جز بلا جز جفا جز عصیان و عهد شکنی ، عشق بود  ، نماز بود ، خدا بود ، رسول بود ، علی بود و فاطمه  بود  .

حسین جان تو تمثال جان گرفته ی آن حدیث قدسی هستی که فرمود:(...هر آنکه مرا دوست بدارد من نیز او  را دوست خواهم داشت و هر آنکه مرا عاشق باشد او را خواهم کشت و هر انکه او را بکشم خود خون بهای اویم ...)

حسین جان ، وقتی قرآن ها را بر سر نیزه ها کردند و در برابر برادرت حسن بن علی  ایستاند باید می فهمیدیم که یک روزی خواهد شد که  تو نیز بر سر نیزه ها خواهی رفت چرا که رسول شما اهل بیت را از قرآن جدا نکرده است.

امام حسن آن روز وقتی به قرآن های سر بر نیزه نگاه کرد بر تنهایی خود گریه نکرد ! بلکه  بر مظلومیت تو گریه می کرد که از بالای نیزه ها نگران زینب و کاروان اسرایی . ای خون خدا ،خون به دل کردند برادر تنهایت را و اینک  تو را غرق خون . گویی این جماعت به امام کشی عادت کردند !

عصیان و سر پیچی از دستور امام سرپیچیست چه در زمان حسن بن علی و چه در زمان حسین ، او را در صلح یاری نکردند و  حسین را در قیام .

کمکم کن که امام عصرم را و نائب بر حقش را در نبودش بشناسم و در  سختی ها تنهایشان نگذارم.یا ابا صالح المهدی این بار اگر  زیارت عاشورای جدّت حسین را بخوانم لعن می کنم نفسم را،شمر درونم را که خون از چشم مبارکت جاری ساخته .

بر سر و سینه زدن من برای جدّت حسین اگر تاثیری در ترک معصیت نداشته باشد چه سودی دارد ؟والله که حسین دلش خون است از دست عزادارانی که در تمام طول سال،تنها عاشورا و تاسوعا را حسین، حسین میکنند و چون محرم میرود یاد حسین و حسینی بودن هم از دل و روحشان می رود !!

 چشمت را خون باران کردم مولا جان و قلبت را به درد آوردم و نامم را با افتخار گاشته ام شیعه ،گذاشته ام منتظر !! نفرین بر من سیاه دل که اشک های تو را نمی بینم ، نفرین بر من سیاه دل که هنوز بر گناهانم پای می فشارم ، نفرین بر من سیاه دل که تنها تو را برای نیاز های دنیایی ام یاد میکنم .

اگر شب و روز هم استغفار کنم باز هم جای دارد .

مهدی جان اگر نمی دانستم که شما از تبار کریمانید باید چه می کردم و به کدام خانه دست گدایی دراز می کردم؟ نمی دانم،ولی تو را سوگند به همان جدّت حسین که اگر نا اهل و نالایق ناشایسته ام ، اهل و لایق و شایسته ام کن که اگر شما اهل بیت چیزی از خدا بخواهید دست رد به سینه یتان نمی زند پس دست لبریز از گناهم را بگیر و از مردابی که نفس برایم ساخته بیرونم بکش که یک دو لحظه به غرق شدن ابدی ام مانده .

مولا جان با تمام ترسی که از گمراهی دارم عاجزانه خواهش می کنم که :

ای منتقم خون حسین بیا و تنها بیا حتی اگر....

 

 

  (ای منتظران مهدی بهوش باشید ؛حسین را منتظرانش کشتند!!!!)


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 12 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,, | 21:19 | نویسنده : فاطمه *** |

آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه 
حرم برای تو شه کرم می سازه 

آخر یه روز مهدی برات ضریح می سازه 
مثل ضریح شش گوشه بهش می نازه

به کوری وهابي و دشمن حیدر 
بقیع تو آباد میشه گل پیمبر

خدا کنه حاجت ما یه روز روا شه 
بقیع خاکت هم مثه کرب و بلا شه

آخر یه روز ضریحتو بغل می گیریم 
حسن حسن می گیم پای ضریح می میریم

آخر برات یه گنبد طلا می سازیم 
شبیه گنبد امام رضا می سازیم

پنجره فولاد می سازیم حاجت می گیریم 
دخیل می بندیم که پای دخیل بمیریم

سقا خونه بپا کنيم با شور و احساس
بالا سر ام البنين (س) مادر عباس 

کریم تر از تو به خدا کسی ندیده 
خدا کريم تر از تو رو نيافریده

منبع:http://www.findamo.com


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 12 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 11:23 | نویسنده : فاطمه *** |

حسین علیه السلام از حقیقت پرده برداشت. یعنی به مردم گفت: ای کسی که به اندازه ی سر سوزنی به مردم ستم می‏کنی! تو در مسیری حرکت می‏کنی که در نهایت به ستم کردن به زندگی و آبرو و دین همه ی مردم می‏انجامد.

ای کسی که یک قدم از مسیر حق منحرف شده‏ ای! به جایی خواهی رسید که به کشتن پسر دختر پیامبر راضی خواهی شد و یا در آن شرکت خواهی کرد.

ای کسی که به آنچه دربرابر تو رخ می‏دهد، بی‏اعتنایی و نسبت به حقی که در برابر تو پایمال می‏شود ساکت می‏مانی! در آینده به آبرو و جان مردم تجاوز می‏شود و ریختن خون دیگران جایز شمرده می‏شود و تو یا به آن خوشنودی یا در آن نقش داری یا در برابر آن ساکت می‏مانی. هیچ تفاوتی میان آن ها وجود ندارد و هیچ راه میانه‏ای در کار نیست.

یا باید در راه هدایت حرکت کنی یا در راه‏های گمراهی، و چه بسیارند راه‏های گمراهی.

منبع : سایت امام صدر نیوز


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 12 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 10:29 | نویسنده : فاطمه *** |

مرحوم محمد هاشم خراسانی ، از شیخ محمد علی شامی – که ازعلمای نجف  بود – نقل می کند که گوید: جد مادری من ، سید ابراهیم دمشقی – که از فرزندان سید مرتضی علم الهدی است- نود سال داشت ودارای سه دختر بود.

شبی دختر بزرگش ، کودک چهار ساله امام حسین(ع) را درخواب می بیند که به او می فرماید: به پدرت بگو تا به والی شهر بگوید که قبر ولحد مرا آب فرا گرفته وبدن من در اذیت است دستور دهد تا قبر مرا تعمیر کنند.

دختر خواب را به بابایش گفت، ولی پدر از ترس اهل سنت اعتنایی به لین خواب نکرد.شب بعد دختر دوم سید همین خواب را دید وبه پدرش گفت ، ولی باز پدر اعتنایی نکرد. شب سوم دختر کوچک سید ، همین خواب را دید وبرای پدرش بازگو کرد، باز پدر ترتیب اثر نداد. شب چهارم خود سید ، دختر سه –یا چهار – ساله امام حسین(ع)  را به خواب دید که با تندی فرمود :چرا به والی خبر ندادی؟

این مرتبه سید از خواب بیدار شد ، دل به دریا زد، پیش والی شام رفت وخواب خود را بازگو کرد. والی شهر دستور داد علما وبزرگان شام از شیعه وسنی غسل کنند ولباس های تمیز به تن کنند، قفل در، به دست هرکسی باز شد، نبش قبر کند ، بدن را بیرون آورد تا تعمیر قبر تمام شود.

بزرگان وشایستگان از شیعه واهل سنت غسل بجا آورده، لباسهای پاکیزه به تن کردند، ولی هیچ یک نتوانستند قفل را بگشایند ، مگر جناب سید ابراهیم که وارد حرم شدند کلنگ هیچ کدام نیز برزمین اثر نکرد مگر کلنگ سید.

آنها وقتی حرم را خلوت کردند ولحد را شکافتند ، دیدند بدن آن نازدانه میان  لحد است وکفن این دختر همچنان صحیح وسالم است ولی آب زیادی لحد را فـرا گرفته است.سید بدن شریف رااز میان لحد بیرون آورد وروی زانوی خود نهاد ،تا سه روز چنین بود وهمواره می گریست تا این که مرقد تعمیر شد.

هنگام نماز ، سید بدن را برجای تمیزی می گذاشت وبعد از انجام نماز بر می گشت وبر زانو می گذاشت . تعمیر قبر مطهر سه روز به طول انجامید وروز سوم دفن شد. شگفت اینکه در این سه روز، سید به آب وغذا نیاز پیدا نکرد، وضویش نیز باطل نشد.

هنگامی که سید خواست دختر را دفن کند از خدا درخواست پسر کرد ، دعای سید دراین سن پیری مستجاب شد وخداوند پسری به اوداد ،نامش را مصطفی داد.

بعد ازاین قضیه ، والی شام ، به سلطان عبدالحمید نوشت تا تولیت آستان حضرت زینب، حضرت رقیه، حضرت ام کلثوم وحضرت سکینه (ع) را به سید ابراهیم واگذار کردند. این قضیه در حدود سال 1280 هـ .ق اتفاق افتاد.

عمه رایاری کنید

ای اسیران عمه رایاری کنید

جای او برمن عزاداری کنید

گریه دور پیکر پاکم کنید

در همین ویران سرا خاکم کنید

می روم تا دور اصغر پرزنم

بوسه بر پیشانی اکبر زنم

بسته امشب می شود پرونده ام

عمه جان! عفوم نما شرمنده ام

تا دهم شرح سفر را مو به مو

تا زنم گل بوسه بر دست عمو

تا محمد خنده بر رویم زند

فاطمه شانه به گیسویم زند

می شود قبر من ویران نشین

شستشو با اشک زین العابدین

ای اسیران عمه را یاری کنید

جان او بر من عزاداری کنید

منبع:وب سایت تخصصی امام حسین


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 13:10 | نویسنده : فاطمه *** |

Item Thumbnail

حســين جــان کربلایت مرا...

 

 گر تومرا رد کنی کجا روم

 

من که عمری سائل کوی توام

 

من که غير تو ارباب ندارم

 

بر لطف وکرم تو اميد دارم

 

چه می شود براين نوکر خود افتخار دهی

 

بر پيشانی من حقير مهر کربلا زنی

منبع:وب سایت تخصصی امام حسین


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 13:9 | نویسنده : فاطمه *** |

 دوباره مـرغ روحم هواي كــربلا كرد             دل شكسته ام را اســـير ومبــتلا كــرد

 

 زسر گذشته اشك به لب رســيده جـانم      كه هـرچه كردبامن فراق كربــلا كــرد

 

شـودتمام هـــستي فــداي آن دودســـتي     كه غرق بوسه بااشك علي مرتضي كرد

 

نگشت آني آن دست جدا ازدامن دوست       اگر چه تـيغ دـشمن زپـيكرش جـدا كرد

 

 جــز از براي داور دوتا نگــشت اكـــبر          چه شد كه خصـم كافر جبين او دو تا شد

 

سزد هـمه جوانان حــنا زخــون ببــندند        كه جا به حـجله خون يتـيم مـجتبي كرد

 

فداي لــب آن جــواني كه درنــماز ايثار         زخون وضــو گرفت وبه اكبر اقتدا كرد

 

فداي شـيرخواري كه وقــت جان نثاري       دوچشم خود ببست ودولب به خنده واكرد

 

 فـــداي آن شـــهيدي كه زيــر تـــيغ قاتل     سرش بريده گشت وبه شيعيان دعا كرد

 

فداي جـــسم پاكي كه قطعه قطعه گرديد    زقطــره خونـــش حـــسين را صــدا كرد

منبع:وب سایت تخصصی امام حسین


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 خرداد 1394برچسب:عکس , امام,حسین,حدیث, | 13:6 | نویسنده : فاطمه *** |

 :
حضرت  ( علیه السلام )  سید الشهداء (علیه السلام ).
کتب تارخی زمان مشخصی برای ولادت ایشان ذکر نمی نمایند، اما قراین موجود ، ولادت ایشان را در سال ( ۲۵ هجری) اثبات می کند ، ولذا در اکثر کتب تالیف شده در مورد حادثه کربلا آمده است که ایشان درهنگام شهادت در کوفه (۳۵ سال) داشتند.
بیهقی ودیکر مؤرخان این امر را در بحثشان از انساب تایید می کنند ودیگر مؤرخین عمر ایشان را ۳۸ سال می دانند . اما قول مور تایید سیره نگاران همان ۳۹ سال است.
مادر ایشان به نام ( علیّه ) خوانده می شدند که از خواندان شاهان نبط بوده اند وپدر ایشان عقیل بن ابی طالب است.  فرزندان دیگری از زنان دیگر نیز داشته است ولی هیچ کدام در فضل وکمال به جای حضرت مسلم بن عقیل (ع) نمی رسند.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 10 خرداد 1394برچسب:حسین,کربلا,حج,عرفات, | 13:1 | نویسنده : فاطمه *** |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • خانه سرود